طریق معرفت

امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]

حضرت آیت‌الله مظاهری در کتاب روزه سلوک پرهیزکاران در خصوص اعمال و فضائل لیالی قدر مطالب ارزشمندی ارائه نموده که خواننده با مطالعه آن درک بهتری نسبت به این شبها پیدا می‌کند.

ادامه طریق معرفت

دعاها و حرفا را امشب بايد بزني؛ ملائکه به کسي که شب قدر جا مي‌ماند، مي‌خندند و مي‌گويند تو اين حرف‌ها را بايد شب قدر مي‌گفتي.

شب قدر از دو جهت براي ما گرامي است. و ما هم غير از اين دو عنصر محوري چيزي نداريم؛ و اين شب مي تواند جامع آن دو عنصر محوري باشد. يکي جريان «قرآن» است و ديگري جريان «عترت».

هر کسي پيش از آن که خويش را به صفات کمالي بيارايد، مي بايست خانه از اغيار خالي دارد. از اين رو تخليه پيش از تحليه از مهم ترين مسايل در مسير سلوک الهي و متاله شدن دانسته شده است.

«میهمانی در خواب یعنی چه، میهمانی در بیداری یعنی چه؟ چرا ما را به هر لحظه میهمان می‌کنند که انفاسکم فیه تسبیح (1). دمی که برمی‌دارید تسبیح حق است؛ این یعنی چه. مگر چه خبر است؟ مگر کجا می‌خواهیم برویم؟ مگر چه شده که این‌طور میهمانی منظم و مرتب لحظه‌ای که هیچ لحظه ما را به حال خودمان رها نمی‌کنند، برایمان فراهم می‌کنند، مگر چه شده؟ کجا می‌خواهیم بروی

مقدمه: بي‌شک يکي از موجوداتي که دائماً درتلاش است تا انسان را به ورطه نابودي و گناه و دوري از خداوند بکشاند «شيطان» است. ضعف‌هاي نفساني انسانها متعدد است و هر انساني ممکن است در بعضي جهات دچار ضعف باشد مثلاً بعضي‌ها در زمينه شهوت، بعضي ديگر در زمينه مقام، بعضي هم در زمينه ثروت و.... بي‌ترديد شيطان هم بيکار ننشسته و در حال برنامه‌ريزي و نقشه کشيدن براي وار

دو برادر بر سر اختلاف نظر سیاسی مثل دو گرگ با هم می‌جنگند. فتنه‌ای به پا شده است که اعضای خانواده‌ها را به هم دشمن کرده است. بیایید در ماه مبارک رمضان این فتنه را خاموش کنیم. قدری فکر کنید. قدری از نفس خویش مواظبت کنید.

اگر انسان، یک ماه تمام مراقب اعضا و جوارح جسمانی و نفسانی و عقلی و ملکوتیش باشد، به ملکه تقوا دست می‎یابد و «مصونیت» پیدا می کند: و واعدنا موسی ثلاثین لیله.

بزرگاني که معارف روايات را به جد فهميدند و باور کردند؛ گفتند: ما دو تا درس داريم؛ يک درس عمومي داريم که با اين طلبه ها مي رويم در مسجد و حسينيّه، درس مي خوانيم. يک درس خصوصي هم داريم؛ هم بحث هاي ما و همشاگردي هاي ما ديگر اينها نيستند !بلکه يک تکه آهن است، يک تکه چوب است، يک تکه سنگ؛ ما چهارمي آنها هستيم. يک سنگ است و يک چوب است و يک آهن و من زيد، چهارمي آنها. آن چوب چيست، آن سنگ چيست، آن آهن چيس

45 از 47