ویژه نامه

ادامه ویژه نامه

ارتش صهيونيست در منطقه بود و رژيم شاه و مزدوران آن به ‏بهانه‌هاي مختلف با امام موسي صدر مخالفت مي‌کردند. در کنفرانسي ‏خبري ايشان گفته بود: «الدول الخليج العربية» که دشمنان و ‏مغرضان يا نفهميدند و يا عربي نمي‌دانستند، و يا قصد ادامة ‏تخريب داشتند و مي‌خواستند غوغا به پا کنند. گفتند که ايشان ‏خليج فارس را خليج عربي ناميده است.

در خرداد تيرماه 1377، ميزگردي با حضور آقايان: سيدهادي خسروشاهي، عبدالرّحيم ‏اباذري، دکتر صادق طباطبائي، دکتر کاظم صدر و مهندس فيروزان در رابطه با «موضوع‌شناسي ‏افکار و انديشه‌هاي امام موسي صدر» تشکيل گرديد که مسائل مطرح شده در آن جلسات، در ‏فصلنامه «نامه مفيد» سال چهارم، شماره 16، چاپ و منتشر گرديد.‏

از آن زمان که کودکى نوپا بودم، به ياد دارم مادرم يا پدرم هنگامى که مي‌خواستند دست مرا بگيرند و پا به پايم ببرند، موقع برخاستن مي‌گفتند: يا على.وقتى برمي‌خاستم، از پله‌ها بالا مي‌رفتم، پايين مي‌آمدم، بارى که از توانم بيشتر بود برمي‌داشتم، همه جا، «‏ياعلى‌» مي‌گفتم ؛ اما «‏يا على‌» چه بود؟ و «‏على‌» که بود؟ چيزى نمي‌دانستم.

آنچه مي‌خواهم در اين مقال به عرض برسانم، سرمشقى درخشان از انديشه نيک و اخلاص عمل است که در قالب شعر فارسى از براى ما به يادگار مانده و آن حکايتي‌است درباره سرور مردان ـ على عليه‌السلام ـ .

و فرمود: «‏لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤوف رحيم: پيامبرى از خود شما به سويتان آمد که رنجهاى شما براى او ناگوار است، برهدايت شما اصرار دارد و به مؤمنان رئوف و مهربان است.‌»

على به هنگام پگاه زود از خانه‌اش به در آمد که ناگاه دسته‌اى از مرغابيان در برابرش پديدار شدند و پرپر زدند و غار غار کردند. پيرامونيان آنها را از برابر او راندند؛ او گفت: «‏اينان را مرانيد؛ بگذاريد سرود مرگ بسرايند!‌» همان شب ابن ملجم او را بزد.

امام على(ع) در دومين روز بيعت خود که روز شنبه نوزدهم ذيحجه بود، بر منبر رفت، خدا را حمد کرد و ستايش نمود و بر پيامبر(ص) درود فرستاد. آنگاه نعمت‌هاى خداوند را برمسلمانان، برشمرد. سپس از دنيا ياد کرد و مردم را نسبت به آن، بي‌رغبت ساخت و از آخرت، ياد کرد و مردم را بدان، ترغيب کرد.

علىّ منّى و انا من على، و لا يؤدّى عنى الا انا او على: على از من است و من از اويم، و از جانب من جز خودم يا على، [کس ديگري] ابلاغ نمي‌کند و نمي‌رساند. (احمد بن حنبل در مسند، ترمذى، نسائى و ترمذى اين حديث را از حبشى بن جناده روايت کرده‌اند.

30 از 33